قدرت عادت (The Power Of Habit) اثر چارلز داهیگ (Charles Duhigg) که در سال 2012 منتشر شد، برای مدت زیادی در لیست پرفروش ترین های روزنامه نیویورک تایمز بود. و از طرفی در لیست تاثیرگذارترین کتاب ها برای مدیران از طرف دانشگاه هاروارد قرار گرفت. کتاب قدرت عادت چکیدهی صدها پژوهش دانشگاهی، مصاحبه با بیش از سیصد دانشمند، مدیر و تحقیقات انجامشده در دهها شرکت و سازمان است که حدود 62 هفته در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفته بود. این کتاب از طریق کشف شیوههای عادت به خواننده برای رسیدن به موفقیت کمک میکند و خواننده میآموزد که عادتها چه نقش مهمی در زندگی دارند. درکتاب قدرت عادت نویسنده به شکلی دقیق به بررسی و تحلیل عادتها و نحوهی شکلگیری آنها پرداخته است. همچنین این کتاب در مقاله بهترین کتاب های روانشناسی موفقیت و ثروت دنیا معرفی شده است.
»» درباره کتاب قدرت عادت
کتاب قدرت عادت ،کتابی است که در تغییر و درمان عادتها و چرایی کارهایی که در زندگی و کسب و کار انجام میدهیم، به ما کمک میکند. این اثر به سه بخش تقسیم شده است؛ بخش اول به این موضوع اختصاص دارد که عادتها چگونه در زندگی افراد پدید میآیند. این بخش عصبشناسی شکلگیری عادت، چگونگی ساختن عادتهای جدید، تغییر عادتهای قدیمی و روشهای مختلف این فرایند را بررسی میکند. برای نمونه، اینکه چگونه مسواک زدن از یک امر غیرعادی و عجیب به یک دغدغه ملی تبدیل میشود.
در این بخش توضیح داده میشود که چطور شرکت پروکتر اند گمبل توانست با استفاده از الگوهای عادتی مشتریان یک اسپری خوشبو کننده هوا به نام فیبریز را به یک تجارت میلیارد دلاری تبدیل کند یا اینکه چگونه انجمن معتادان گمنام توانست با حمله به عادتها در اوج اعتیاد، زندگی هزاران تن را تغییر دهد و اینکه چگونه مربی معروف، تونی دانگی، توانست سرنوشت بدترین تیم لیگ ملی فوتبال امریکا را با تمرکز بر واکنشهای خودکار بازیکنانش به کلیدهای ظریف زمین بازی، به کلی تغییر دهد.
بخش دوم عادتهای شرکتها و سازمانهای موفق را بررسی میکند. این بخش جزئیات نحوه عملکرد مدیر شرکت آلکوا، پاول اونیل، را شرح میدهد که چگونه پیش از آنکه وزیر دارایی شود توانست با تمرکز بر یک عادت محوری، این شرکت رو به نابودی را به صدر جدول «میانگین صنعتی داو جونز» بکشاند یا اینکه چگونه استارباکس توانست با القا کردن عادتهایی که برای تقویت اراده طراحی شده بودند، یک دانشآموز مردودی را به یکی از مدیران برتر دنیا تبدیل کند. این بخش توضیح میدهد وقتی عادتهای سازمانی یک بیمارستان نادرست باشد، حتی ممکن است زبردستترین جراحان نیز مرتکب اشتباهات جبران ناپذیر و مرگبار شوند.
بخش سوم عادتهای جوامع را بررسی میکند. این بخش توضیح میدهد چگونه مارتین لوترکینگ و جنبشهای حقوق مدنی تا حدی از راه تغییر عادتهای اجتماعی در مونتگومری آلاباما به پیروزی رسیدند و اینکه چگونه کشیشی جوان به نام ریک وارن توانست با تمرکز بر تغییر همان عادتهای مشابه، بزرگترین کلیسای کشور را در منطقه سدلبک کالیفرنیا بسازد. در پایان این بخش به سؤالهای اخلاقی پیچیدهتر پاسخ میدهیم، مانند اینکه اگر قاتلی در انگلستان بتواند ثابت کند این عادتهای او بودهاند که او را وادار به قتل کردهاند، باید آزاد شود.
چارلز داهیگ در این کتاب بر عادتهایی تمرکز دارد که به طور مشخص تعریف شدهاند: انتخابهایی که همهی ما زمانی آگاهانه برمیگزینیم؛ سپس بدون آنکه به آنها فکر کنیم، هر روز انجامشان میدهیم. همهی ما در نقطهای از زمان آگاهانه تصمیم گرفتهایم چقدر بخوریم، چقدر بخوابیم، وقتی از خواب بیدار شدیم ابتدا چه کاری انجام دهیم، چه وقت پیادهروی کنیم و غیره. آنگاه برای هیچ یک از این کارها دیگر تصمیم نگرفتیم و آن رفتار در ما خودکار شد و این از لحاظ عصبشناسی یک نتیجه کاملاً طبیعی است. حال ما با درک اینکه چگونه این اتفاق میافتد، میتوانیم آن الگوها را هرطور که میخواهیم بازسازی کنیم.
»» در بخشی از کتاب میخوانیم
آیا میخواهید عادت غذایی جدیدی در خود ایجاد کنید؟ محققان مرکز ملی کنترل وزن امریکا در پروژهای که بیش از شش هزار تن در آن بین 15 تا 20 کیلو وزن کم کرده بودند، متوجه شدند 78% شرکت کنندگان هر روز صبحانهای مشخص میخورند (سرنخ)، اما بیشتر کسانی که در رژیم غذایی خود موفق شده بودند، پاداشی مشخص برای متعهد ماندن خود نیز در نظر گرفته بودند. این پاداش میتوانست هر چیزی باشد، لباسی بخصوص، حس رضایت و غرور از رفتن روی ترازو و پایین آوردن وزن، تناسب اندام یا خلاصه چیزی که به راستی میخواستند و با دقت انتخاب کرده بودند. هر وقت وسوسه میشدند رژیم غذایی خود را بشکنند، بر پاداش خود تمرکز میکردند تا جایی که این تمایل به نوعی وسواس خفیف تبدیل شد. محققان دریافتند تمایل افراد به پاداش، بر وسوسه شکستن تعهدشان غلبه میکند. این میل به پاداش چرخه عادت را در آنها استوار میکرد.
شناخت و درک علم تمایلات برای شرکتها موضوعی حیاتی است. بسیاری از کارها هستند که ما باید آنها را روزانه و منظم انجام دهیم اما هرگز به عادت تبدیل نمیشوند. برای مثال ما باید هر روز مراقب میزان مصرف نمک یا شکرمان باشیم یا آب زیادی بنوشیم، همچنین باید هر روز سبزیجات بیشتر و چربی کمتر بخوریم، باید هر روز ویتامین مصرف کنیم و ضد آفتاب بزنیم. لزوم عادت شدن مورد آخر بسیار واضح است: زدن مقدار کمی ضدآفتاب به صورت هر روز صبح میزان احتمال ابتلا به سرطان پوست را تا حد زیادی کاهش میدهد؛ اما با وجود این کمتر از 10% امریکاییها هر روز ضدآفتاب استفاده میکنند در حالی که همه آنها هر روز دندانهایشان را مسواک میزنند. چرا؟
»» فهرست کتاب قدرت عادت
- بخش اول: عادات افراد
- فصل اول: چرخهٔ عادات
- چگونگی عملکرد عادات
- فصل دوم: مغز محتاج
- چگونگی بهوجودآوردن عادات جدید
- فصل سوم: قاعدهٔ طلایی تغییر عادات
- چرا تغییرات صورت میپذیرند؟
- قوانین طلایی تغییر عادت
- عادات چگونه تغییر میکنند؟
- بخش دوم: عادات سازمانی موفق
- فصل اول: عادات اساسی یا سرود پاول اُنِیل
- کدام عادات از اهمیت بیشتری برخوردارند؟
- فصل دوم: شرکت استارباکس و عادت موفقیت
- هنگامی که اراده خودکار میشود
- فصل سوم: قدرت بحران
- مدیران چگونه از طریق حوادث عادت ایجاد میکنند؟
- فصل چهارم: شرکت تارگت چگونه از پیش میداند که شما چه چیزی را میخواهید؟
- شرکتها عادات را پیشگویی میکنند
- بخش سوم: عادات جوامع
- فصل اول: تحریم اتوبوسرانی مونتگومری
- جنبشها چگونه شکل میگیرند؟
- فصل دوم: عصبشناسی اختیار
- آیا ما مسئول عاداتمان هستیم؟
- پیوست
- راهنمایی خواننده برای استفاده از این نظریهها
»» درباره چارلز داهیگ
چارلز داهیگ (متولد ۱۹۷۴) برنده جایزه پولیتزر نیویورک تایمز است، برای نوشتههایش در زمینههای کسب و کار. او قبل از پیوستن به نیویورک تایمز برای روزنامه لس آنجلس تایمز مینوشت. او که اکنون در شهر نیویورک ساکن است، فارغالتحصیل دانشگاههای یل (رشته تاریخ) و مدرسه کسب و کار هاروارد در رشته MBA است.
کتاب علمی داهیگ در زمینه شکل گیری عادتها تحت عنوان «قدرت عادت؛ چرایی کارهایی که ما انجام میدهیم، در زندگی و کسب و کار»، در ۲۸ فوریه ۲۰۱۲ منتشر شد. روزنامه نیویورک تایمز خلاصهای از آن را تحت عنوان «چگونه شرکتها به رازهای شما پی میبرند» منتشر کرد. کتاب قدرت عادت حدود ۶ هفته در لیست پر فروش ترینهای نیویورک تایمز قرار داشت. در ایران این کتاب توسط نشر نوین ترجمه و منتشر شده است.
»» جملات زیبا از کتاب قدرت عادت
همه ی ما در برخی مواقع، به عمد انتخاب هایی می کنیم و بعد، دیگر به آن ها فکر نمی کنیم؛ اما همچنان به انجام دادنشان ادامه می دهیم؛ البته، اغلب این چنین اتفاق می افتد. اما در برخی مواقع دیگر نیز، هوشیارانه تصمیم می گیریم که چه میزان غذا بخوریم؛ هنگامی که به اداره رسیدیم ، بر چه چیزی تمرکز کنیم؛ در چه فواصلی، نوشیدنی میل کنیم یا چه زمانی به ورزش دو برویم؛ اما پس از مدتی، دیگر انتخاب نمی کنیم و به طور خودکار رفتار می کنیم. این روند، نتیجه ی طبیعی عصب شناسی مغز ماست و با درک اینکه چگونه این اتفاق رخ می دهد، می توانیم الگوهای لازم را بازسازی کنیم؛ البته، این بار به همان نحوی که خودمان می خواهیم.
«چیزهایی که دیگران میگویند به تو هیچ آسیبی نخواهد رساند. تو همیشه همانقدر قوی خواهی بود که میخواهی باشی.»
تبدیل و تغییر هر عادتی لزوما آسان یا سریع نبوده و همیشه هم این کار ساده نیست؛ اما امکان پذیر است و امروزه می دانیم که این کار چگونه صورت می گیرد.
برای مثال عادت، عادت سیگار کشیدن را در نظر بگیرید: هنگامی که فرد سیگاری محرک را میبیند یعنی پاکت سیگار را، ذهنش انتظار کشیدن برای دریافت نیکوتین را شروع میکند. فقط دیدن ظاهر سیگار کافی است تا مغز با عجله نیکوتین درخواست کند و اگر به آن دست پیدا نکند، آن قدر تمایل و اشتیاقش افزایش پیدا میکنند که فرد سیگاری، سرانجام، بدون تفکر به سیگار روی میآورد. یا رسیدن ایمیل را در نظر بگیرید؛ هنگامی که هشدار کامپیوتر یا تلفن به صدا در می آید؛ دستگاه با رسیدن یک پیام میلرزد و ذهن بلافاصله مجبور به انتظار کشیدن برای مشغولیتی موقت میشود؛ مشغولیتی که باز کردن یک ایمیل عامل شکلگیری آن است.
اگر آن انتظار برآورده نشود،گاهی تصاویری در ذهن شکل میگیرد؛ مثلا، از جلسهای که در آن، مدیرانی حضور دارند که در حال چک کردن پیامهای تلفن خود در زیر میز هستند، حتی اگر بدانند این پیام احتمالا فقط نتایج اخیر فوتبال را در بر دارد؛ از سویی دیگر، اگر صدای لرزش را از بین ببرند، محرک را از میان برداشتهاند. آنگاه فرد میتواند، بدون تفکر ساعتها به چک کردن صندوق ورودیاش بپردازد. دانشمندان دربارهی مغز افراد الکلی، سیگاری و پرخور مطالعه کردند و دریافتند که ساختارها و جریان ذرات عصب شناختی درون مغز آنها با تغییر تمایلتشان تغییر پیدا میکند. به گفتهی دو نفر از محققان دانشگاه میشیگان، عادات قوی واکنشهای اعتیادآوری ایجاد میکنند. در این صورت، درخواست به میلی وسواسی تبدیل میشود که میتواند مغز را به هدایت کنندهای خودکار تبدیل کند؛ حتی در صورت نتایج منفی قوی، از جمله، از دست دادن آبرو، شغل، خانه و خانواده.
یک مقاله منتشر شده توسط محققی از دانشگاه دوک در سال ۲۰۰۶ نشان داد که بیش از ۴۰ درصد کارهایی که افراد در طی یک روز انجام دادند، در واقع تصمیم نبودهاند، بلکه عادت بودهاند
هنگامی که عادتی بروز میکند، مغز مشارکت کامل در تصمیمگیری را متوقف میکند
آیا می خواهید سریع به خواب بروید و سرحال از خواب بیدار شوید؟ پس به الگوهای شبانه ی خود و کارهایی توجه کنید که به صورت خودکار در هنگام برخاستن از خواب انجام می دهید. آیا می خواهید دویدن را برای خود آسان کنید؟ مقدمات اجرای این کار را فراهم کنید تا کم کم آن را به برنامه ای روزانه مبدل سازید. من به فرزندانم نیز به همین روش تعلیم می دهم و همواره با همسرم برنامه هایی درباره ی تنظیم عادات جدید در زندگی مان می نویسیم. مشاهده ی انبوهی از عادات مثل آن است که فردی چراغ قوه و اهرمی را در اختیار شما می گذارد و شما با در اختیار داشتن این وسایل، به راحتی، کار خود را آغاز می کنید.
عادتها قدرتمند اما ظریف هستند
«دو ماهی جوان، با هم در حال شنا بودند که اتفاقا، به ماهی مسن تری که در جهت دیگر شنا میکرد، برخورد کردند. ماهی مسن تر، سری به سوی آنها تکان داد و گفت: صبح بخیر پسرا، آب چطوره؟ دو ماهی قدری دیگر شنا کردند و در نهایت یکی از آنها به دیگری نگاه کرد و گفت: «آب دیگه چه کوفتیه؟»
آب همان عادتهاست. انتخابهای بدون فکر و تصمیمات نامرئی که هر روز ما را در بر میگیرد و فقط وقتی به آنها نگاه کنیم، دوباره قابلرویت میشوند.
افرادی که ورزش میکنند، کم کم بهتر غذا میخورند و بازدهی کاریشان بالا میرود. آنها کمتر سیگار میکشند و نسبت به همکاران و خانواده صبر و حوصله بیشتری نشان میدهند. از کارتهای اعتباریشان کمتر استفاده میکنند و میگویند احساس میکنند کمتر تحت فشار روانی هستند. کاملا مشخص نیست که چرا، ولی برای بسیاری از افراد، ورزش یک عادت زیربنایی است که باعث تحریک تغییر در سطح گستردهای میشود.
عادتها هیچگاه واقعا ناپدید نمیشوند. آنها در ساختارهای مغز ما رمزگذاری میشوند و این مزیت بزرگی برای ما است، چون خیلی بد است که بعد از هر تعطیلاتی مجبور باشیم دوباره رانندگی یاد بگیریم. مسئله این است که مغز شما نمیتواند فرق بین عادت خوب و بد را تشخیص دهد و بنابراین اگر شما عادت بدی داشته باشید، این عادت همیشه برای سرنخها و پاداشهای مناسب در کمین خواهد بود.
اگر به هر چیز جدید، لباس عادات کهنه را بپوشانید، پذیرش آن برای عموم آسانتر خواهد بود.
وقتی سعی کنید مردم را با ترساندن، به پیروی از مسیح وادارید، این روش برای مدت طولانی جواب نخواهد داد. تنها راه وادار کردن مردم به پذیرفتن مسئولیت بلوغ معنوی خود، آموختن عادتهای ایمان به آنان است.
دانشمندان میگویند عادتها به این دلیل به وجود میآیند که مغز مرتب به دنبال راههایی است تا سعی و تلاش را کم کرده و در انرژی مصرفی صرفهجویی کند. اگر تمام کارها به خود مغز واگذار شوند، مغز سعی میکند تقریبا هر کار روتین و معمولی را به شکل یک عادت در آورد، چون عادتها به ذهن ما اجازه میدهند اغلب اوقات تجزیه و تحلیلها را کاهش دهد
وقتی درک کنید که عادتها میتوانند از نو ساخته شوند، فهمیدن قدرت عادت آسانتر میشود و تنها گزینهای که باقی میماند، دستبهکارشدن است.
من این نکته را مرتب به سربازانم میگویم، اگر شما عادتهای درستی را به دست آورید، هیچ کاری وجود ندارد که نتوانید انجامش دهید.»
«چیزهایی که دیگران میگویند به تو هیچ آسیبی نخواهد رساند. تو همیشه همانقدر قوی خواهی بود که میخواهی باشی.»
هنگامی که انتخاب میکنیم میخواهیم چه کسی باشیم، به سوی آن چه همواره آن را تمرین کردهایم، رشد میکنیم. دقیقا مانند یک برگه کاغذ یا یک کت که هنگامی که یک بار چین خورده یا تا زده شود، پس از آن همیشه به تا خوردن به همان شکل تمایل نشان میدهد.
گام اول: روتین را مشخص کنید
محققان ام آی تی در فصل یک، یک حلقهی نورولوژیکی ساده در مرکز هر عادت کشف کردند. حلقهای که از سه قسمت تشکیل میشود: سرنخ (نشانه) ، روتین (رویه) و پاداش. برای درک عادات خودتان، باید اجزای حلقههایتان را مشخص کنید. وقتی حلقهی عادت یک رفتار مشخص را تشخیص دادید، میتوانید به دنبال راهی برای جایگزین کردن عیبهای کهنه با عادتهای تازه باشید.
باور آسانتر است، هنگامی که در یک جمع اتفاق بیافتد
تمایلات همان چیزی هستند که باعث تحریک عادتها میشوند و وقتی بفهمیم که چگونه میشود باعث بوجود آمدن یک تمایل شد، ایجاد عادت جدید سادهتر میشود.
«قهرمانها کارهای خارقالعاده نمیکنند. آنها کارهای معمولی انجام میدهند، ولی بدون اینکه فکر کنند آن کارها را انجام میدهند، آنقدر سریع که تیم دیگر نمیتواند واکنشی نشان بدهد. آنها عادتهایی را که یاد گرفتهاند دنبال میکنند.»
معتادان به الکل بارها و بارها یک چیز را میگفتند: شناسایی سرنخها و پیدا کردن روتینهای جدید مهم است، ولی بدون یک عامل دیگر، عادتهای جدید هیچگاه به طور کامل کنترل اوضاع را به دست نمیگیرند.
افراد الکلی میگفتند که این راز، خداست.
کلیساها پر از افراد دائمالخمری است که علیرغم اعتقاد به تقوا، به مشروب خوردن ادامه میدهند.
تریسی سینکلر که مدیر برند برای خمیردندان اورال بی و کرست کودکان بود به من گفت: «مصرفکنندگان نیاز به نوعی علامت دارند که نشان دهد محصول موثر است. ما میتوانیم هر مزهای به خمیر دندان بدهیم – زغال اخته، چای سبز – و به شرطی که آن سوزش خوشایند را داشته باشد، مردم احساس میکنند دهانشان تمیز است. این حس سوزش باعث نمیشود که خمیردندان بهتر اثر کند. فقط مردم را متقاعد میکند که خمیردندان کارش را درست انجام میدهد.»
> لینک کتاب قدرت عادت در سایت آمازون
> لینک کتاب قدرت عادت در سایت گودریدز
# خرید کتاب قدرت عادت با تخفیف
خرید کتاب قدرت عادت ترجمه پروین بیات (نشر هورمزد)
خرید کتاب قدرت عادت (پرفروشترین)
دوستان عزیزم
شما می توانید نظرات و قسمت های زیبا یا جالب مربوط به کتاب قدرت عادت را در بخش نظرات با بقیه به اشتراک بگذارید.
#کتاب قدرت عادت
به این مطلب امتیاز دهید:
امتیاز شما به این مطلب
لطفا به این مطلب امتیاز دهید!